پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-86

چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ
دوستم نمیتونست قدم از قدم برداره... معده درد و کمر درد...
بهش گفتم، فشار های عصبیت باید از یه جا بزنه بیرون دیگه لامصب!
و اون همچنان در انکار!
پدر پسری که دوستش داره و دو سال با هم آشنان، گفته که به هیچ وجه حاضر به وصلتشون نیست... حتی تهدیدشون کرده... کلی هم توهین و بی احترامی...
به شدت نگرانشم...
...
صبح بعد صبحانه، دیگه طاقتم طاق شد و گفتم پاشو بریم دکتر...
بردمش و تا برگردیم شب بود... با ضعف و حال بد...
برگشتم خونه و براش غذا بردم...
...
شب سپردمش دست دوست موفرفری م و اومدم خونه...

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی