پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-121

چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ
ساعت دو وقت دکتر داشتیم... من باید از ته چشمم عکس میگرفتم... و این ته، نمیدونم دقیقن کجاشه! :)
رفتم نزدیکای ظهر خرید، وقتی برگشتم یک و نیم بود. دیدم برق قطعه... برق واحد ما... و یاد اون قبض برق و اخطار قطع فوریش افتادم که دیده بودم و اهمیت نداده بودم... یعنی مطمئن نبودم مال ما باشه... بعد سرایدار اشتباهی داده بود به همسایه، اونام به روی خودشون نیاورده بودن...
قرار بود با مامان جوجه بریم... رسیدم خونه، برق که قطع، جوجه تو حموم، مامانش هم ناهار نخورده...
سر همشون داد زدم!!!
خیلی جدی!
الانم که یادم میفته نمیفهمم چرا!
که چرا حاضر نیستین... چرا آب تو تلمبه س... چرا گوشت کوب قلمبه س... و...
بعد هم ماشین گرفتم رفتم اداره برق...
نهایتن به دکتر رسیدیم، ولی خب من گند زدم...
مدیریت بحران، صفر...
...
دکتر گفت عصب چشم چپت کمی آسیب دیده...
حالا باید تا مدتی قطره استفاده کنم که فشار چشمم بیاد پایین...
...
کهولت سن همینه ها...

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی