پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-147

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ
با یکی از مسئولین پروژه ی کودکان قرار داشتم.
اولین بار بود یکی از افرار پروژه رو از نزدیک میدیدم. تا الان ارتباط فقط مجازی بود. چون هر کسی یه شهر یا یه کشور دیگه ست.
کارهای خوبی انجام شده. نمونه هاشو آورده بود.
به نظر میاد کار آینده ی خوبی داره.
...
یکی از دوستای قدیم زنگ زد که اگه هستی بیام پیشت.
اومد و سه چهار ساعتی بود و فقط حرف زد.
موقعیت بدی بود. حرفهایی زد در مورد زندگی الانش، و بعد فلاش بک کرد به زندگی سابقش و همسر سابقش و اختلافاتشون و...
و من هی نوک زبونم بود بگم که همسر سابقش داره با یکب از دوستای احمق من ازدواج میکنه!
...
گفتن یا نگفتن این موضوع به اون دوست قدیمی نهایتن ضرورتی نداره، ولی همش احساس میکنم باید برای دوست احمقم که چشمش رو به روی همه چیز بسته و نشانه های اظهر من الشمس رو نمیبینه، کاری کرد.
خصوصن که حالا خیلی از شکیاتم هم برطرف شد...

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی