پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-303

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ب.ظ

مامان خونه نبود و سپرده بود ناهار درست کنم.


تنها چیزی که تو فریزر بود یه بسته بادمجون کبابی بود!...

فک کردم که هر چی بخوام درست کنم قاعدتا باید اول پیاز سرخ کنم... و به عنوان فیلر در کنارش، پلو!... پیازو خورد کردم تو ماهیتابه روغن و برنجو خیس کردم. بعد یهو یاد میرزا قاسمی افتادم... و با مراجعه به حافظه ی بصری و چشایی م، هر چیزی که فکر میکردم تو ترکیبش داره رو ریختم تو ماهیتابه و درشو گذاشتم. 

پخت به هر حال. قابل خوردن بود.

...

مراسم دلجویی از دوست جدی م به این صورته که تا یه هفته ده روزی باید به دلش راه بیای.

واسه همین وقتی گفت که امروز میره خونه ی موفرفری و دلش میخواد منم برم، قبول کردم.

البته که تا برسم عصر شد و به هر حال فحشه رو خوردم.

دو سه ساعت بعدش دوست جدی م رفت و من اعلام کردم که میمونم و به دکی هم گفتم بیاد که برای سپیدی هایی که فلکش داره تند تند و نطلبیده بهش به رایگان میده، رنگی چاره کنیم!

...

پایان شب نشینی با موفرفری ثابته... همیشه نصف شب و بعد تماشای یه فیلم خوب بیهوش میشی... 


  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی