پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-338

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۱۱ ب.ظ

کمتر از یک ماه مونده تا پایان این سال!

زیاد ننوشتم... کم کم جا افتاده ها رو اضافه میکنم. 


دوست جدی م رو امروز دیدم. خونه ی مهربان دوستم. به طور مشهودی لاغر شده. و پژمرده.

پدرش با سرعت داره وزن از دست میده و دکتر هم گفته تا موقعی که ده کیلو وزنش بالا نره نمیتونه عملش کنه. 

فقط دعا میکنم که خدا بهشون توان بده. خیلی شرایط فرساینده ست.

همش یاد کسانی میفتم که سالها فرزند، پدر یا همسر جانباز تو خونه داشتن و پرستاری کردن... به چقدر آدم مدیونیم ماها آسایش این روزهامونو...

...

جوجه راه اتاقمو یاد گرفته. 

سر میگردونی، با سرعت، عین یه مارمولک چهاردست و پا میره سمت اتاق.

دلش میخواد چنگ بندازه و برگ گلدونای روی زمین رو بگیره. 

بهش یاد دادم با انگشت اشاره ش فقط برگها رو ناز کنه.

ولی همچنان قابل اعتماد نیست. 

هر لحظه ممکنه چنگ بزنه و همه رو پرپر کنه!


  • پری شان

نظرات (۱)

براشون دعا می کنم :(

واقعا چقدر مدیونیم... 

:: ای جانم از این جوجه :)) ^_^
پاسخ:
ممنون حریر جانم...
خدا همه ی بیماران رو شفا بده...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی