33-350
دوشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ب.ظ
گفتم میخوام سرپرستی چند تا از بچه هامو واگذار کنم.
خوشحال شد و گفت میاد میگیره.
ساعت دو و نیم بعدازظهر بود که رسید.
خواست بیاد بالا، گفتم مامانم زیر آیفون خوابه، من میام پایین.
رفتم...
و وقتی برگشتم شش و نیم بود...
چهار ساعت داشتیم حرف میزدیم...
...
از دوستای نزدیکمم نیست. در واقع همکار موفرفری بوده. و من یه وقتا خونه ی موفرفری میدیدمش.
امروز درباره کل، به قول یکی از دوستان، لاو لایفش برام حرف زد.
جالبه برام. این حجم اعتمادی که یهو آدما بهم میکنن و از خصوصی ترین چیزای زندگیشون بهم میگن.
....
پناه میبرم به خدا...
- ۹۶/۰۳/۱۵