پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-351

سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ب.ظ

خواب دیدم که آقای دکتر، که یکی از آشناهای دورمون ه زمانی خواستگار عمه کوچیکه بوده، با پسرش که یه نوجوون ه اومده خونه مون که جایی ه دقیقن شبیه خونه ی پدری مامانم.

بابا و پدر بزرگ پدری م هم هستن. 

بعد خیلی جدی برنامه اینه که منو به عقد اون پسربچه در بیارن، بدون اینکه از من هیچ کامنتی بگیرن یا اصلا اجازه ی حرف زدن بدن. 

در نهایت چیزی شبیه یه قرارداد رو گذاشتن جلوم و من هم امضا کردم!

بعد مهمونا رفتن و من موندم و بابا و بابابزرگ...

که سرشون فریاد میزدم که چرا منو مجبور به این کار کردین!...

...

خواب عجیبی بود. هیچ زنی تو خوابم نبود.

چند تا مرد که هر کدوم کاراکتر متفاوتی داشتن...

به نظر میرسه پیام مهمه برام داره.

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی