پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-353-2

پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ب.ظ

رفتم پیش آقای سنگی و یه کوه سفارش بهش دادم.

امیدوارم پشت گدش نندازه!


خیلی دیر رسیدم به مهمونی افطار عمو. 

یک ساعتی گذشته بود.

 

سر اذان زنگ زدم به برادرام که هر کی میتونه بیاد برم داره وسط راه. 

که نمیتونستن. 

به طرز مسخره ای بهم برخورد.

یه مسیر طولانی به شدت ترافیک بود که هرجور حساب میکردی پیاده رفتنش منطقی تر بود.

واسه همین از اولین سوپری یه شیرکاکائو گرفتم و هدفونمو گذاشتم تو گوشم و صدای موزیکم زیاد کردم و پیاده راه افتادم و هی هم به این فکر کردم که چقدر مورد بی توجهی واقع شدم!... 

...

شب دکی مسج داد که بیا اینجا. مامان اینام نیستن. 

دادا منو رسوند. و یه تیکه هم انداخت که: یه وقتام به خونه سر بزن!

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی