33-113
سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ
لباس علی اصغر تن جوجه کردن.
بعد هم عکسشو برام فرستادن.
هنوز پیش خاله م.
خیلی بهم فشار اومد از احساساتی که فوران کرد و جوجه ای که دم دست نبود!!!
تند تند داره بزرگ میشه.
فردا میشه سه ماهش.
هیچ وقت فکر نمیکردم نسبت به یه جوجه همچین احساساتی رو تجربه کنم...
...
امروز چند ساعتی با خاله حرف زدیم... یعنی اون حرف زد و من گوش دادم... از این حرفای آرشیوی... فلانی اینجوری کرد، بیصاری اونجوری کرد... بررسی رنجش ها...
از دوست و آشنا...
...
قلبم سنگینه...
...
- ۹۵/۰۷/۲۰