33-115
پنجشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ب.ظ
ناهار رفتم پیش دوست جدی م...
میخواستیم سنگ رو با چرم ترکیب کنیم... چند ساعتی کلنجار رفتیم و تست کردیم... مدل های مختلف رو... نشد... کلن کار فیل کرد...
خواستم برگردم خونه که خیلی دیر بود... دوستم گفت بمونم... اولش روم نشد... بعد به مامان زنگ زدم، که گفت تو چقدر بی شخصیت شدی جدیدن!!!...
آخر سر موندم...
...
ساعت یازده شب بود، که کتابچه رنگ آمیزی رو آوردیم و نشستیم به رنگ کردن...
و حرف زدن...
...
خیلی خوب بود!
- ۹۵/۰۷/۲۲