پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-159

شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ
صبح رفتم خونه مهربان دوستم. که با لپ تاپش رو متن پایان نامه ی کذایی م کار کنم... چهارساله که یه فایل بازه گوشه ی مخم... چهار سااال!
شروع به کار کردیم که دیدم دستورالعمل نگارش ندارم... از هرکی پرسیدم نداشت. سر آخر پاشدم شال و کلاه کردم که برم دانشگاه که داداشه زنگ زد. بعد از شش ماه یه سفارش جدید گرفته بود. از کارهای زیورمون. شاید یک ساله که تولید جدید نکردم و دارم از صندوق ذخیره مون استفاده میکنم. موجودی پرسید. که نداشتم. گفت طرف شهرستانه و همین امروز کار میخواد...
مونده بودم حیرون، که ایییین همه روز بیکار بودم و حالا که بعد از قرنی اومدم سراغ کار ناتمومم، این دیگه از کجاست... 
البته که تهش خوشحال بودم. 
...
تو دانشگاه فهمیدم که کلن فرمت ارائه کار تغییر کرده و چقدر راحت تره و تبدیل شده به سی دی و...
...
بعد هم رفتم کارگاه و هرچی موجودی داشتم ریختم تو یه ساک بزرگ و بردم خونه مهربان دوستم...
ما نشستیم به ادیت تکست و دوست جدی م همه کارها رو مرتب کرد و موجودی گرفت.
...
حالا اومدم خونه و باید بشینم کارها رو بسته کنم و لیبل بزنم.
تا فردا مهلت گرفتم.
  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی