پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-198

چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ

از صبح ادامه ی کار دیروزو انجام دادم.

کارگاه خیلی مرتب شد.

تا ساعت دو طول کشید... 

بعد دوست جدی م اومد و ناهار خوردیم. 

...

ساعت چهار استاد فلزی اومد. 

یه س. نگ میخواست قد پاره آجر... یکشنبه ای که کارگاهش بودیم، بهش گفته بودم که سایز بزرگ رو نمیتونم پولیش بدم  قبلن چند بار امتحان کرده بودم و جواب نداده بود... ولی استاد فلزی بیخیال نشد.... گفت که عیب نداره و امتحان میکنیم.

تا هفت و نیم شب موند... قصد رفتنم نداشت انگار. 

فقط تونستم به سایزی که میخواست براش س. نگه رو تراش بدم. که البته خیلی هم راضی بود. 


ولی خب، سفارش ها موند... همه ی وقتم رفت. فقط قبل از اومدنش رسیدم یه کوچولو روشون کار کنم.

به آقای نقره ای زنگ زدم، که اگه میشه بذاریم شنبه، گفت نه. و برا فردا میخواد.

فردا شش صبح میرم سر کار. که تا ظهر تموم شه.

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی