34-334
بابا که از سفر میاد، همیشه تو جیب جلویی ساک چرخ دارش شکلات هست و جوجه دیگه با این قضیه آشناست و تا بابا از در میاد تو میره سراغش و با ذوق شکلاتشو برمیداره و با همه قسمت میکنه و میخوره!
تو فاصله ی بین دو تا سفر، ساکو معمولا میذارن پشت در اتاق من.
چند روز پیشا جوجه داشت تو اتاقم میچرخید و هر وسیله ای رو یه کم انگولک میکرد که یهو چشمش خورد به ساک. با خوشحالی دوید سمتشو جیب جلویی رو باز کرد و بعد با لب و لوچه ی آویزون و قیافه ی ناکام برگشت...
چند دقیقه بعد که مامان گذاشتش رو یخچال، از اون بالا ظرف شکلاتو رو کابینت دید و با اشاره به مامان گفت که بهش بده. بعد هم دو سه تا شکلات برداشت و اصرار کرد بذارنش زمین... و تاپ تاپ دوید و اومد تو اتاق من و شکلاتا رو گذاشت تو جیب مذکور و زیپشم کشید...
بعد خیلی عادی رفت تو هال سراغ توپ بازیش...
نیم ساعت بعد،
بازی رو رها کرد و برگشت تو اتاق و اومد سراغ کیف و زیپو باز کرد... و از خوشحالی دیدن شکلاتا جیغ کشید!...
- ۹۷/۰۲/۳۰