35-143
يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۰۸ ب.ظ
وسط مهمونی، سر شام، از لای صندلی ها به زور رد شد و خودشو رسوند به اتاقم...
چند دقیقه بعد دیدم یکی میزنه رو پام...
پایینو نگاه کردم و دیدم کوله پشتی مو کشون کشون آورده و بندشو گرفته سمتم...
گفتم: جونم؟!
با یه قیافه ی مظلوم و با صدای آروم بهم گفت: عمه؟! بستنی داری؟!...
- ۹۷/۰۸/۲۰