پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

37-42

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۳۲ ب.ظ

همیشه از میس کیمیا با کلی خجالت و سرخ و سفید شدن حرف میزد.
که مثلا میس کیمیا امروز فلان حرفو زد. فلان کارو کرد. میس کیمیا امروز تولدش بود. امروز ناهارش شبیه مال من بود و...
همیشه هم سریع میگفت و رد میشد و اصلا خوشش نمیومد سوال اضافی در مورد میس کیمیا ازش بپرسی.
یه بار به مادرش گفتم به نظر میرسه جوجه به میس کیمیا کراش داره... :))))
...
چند وقت پیشا یاد مهدشون افتادم و بهش گفتم: عمه دلت میخواد برای میس کیمیا پیام صوتی بذاری؟!...
درجا گفت نه و نگاهشو ازم دزدید و پاشد رفت سمت اتاقش و آروم گفت: بسه ها که به مربیشون پیام نمیدن!
...
پریشبا میس کیمیا رو اینستا بهم دایرکت داد که دلش برای جوجه خیلی تنگ شده و حالشو پرسید.
فرداش زنگ زدم به جوجه، فکر میکردم خوشحال میشه:
- عمه حدس بزن!
- چی شده؟!!!!
- دیشب... خب؟!!... میس کیمیا بهم پیام داد!!!
- ابالفضل!!!
- حالتو پرسید! گفت دلش برات خیلی تنگ شده!
- عمه! گفته باشما! من دیگه نمیرم پیش میس کیمیا هاااا...
- چرا خب؟!!!
- کرونا بره، مدرسه مونم باز شه بازم نمیرمااا...
- پس کجا میخوای بری؟!
- فقط خونه ی شما!
.

الان چند روزه یاد ابالفضل گفتنش میفتم هی میخندم!
هنوز تو کف پنج دست باقلواش بودم که این یکیو رو کرد.

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی