33-24
از صبح با دوستم رفتیم بازار گل.
سفارش سبد گل و جای حلقه و ... برای مراسم بله برون یرادرش.
داشتم میشمردم که این چندمیه؟!... بعد از دو تا برادرامو پسرخاله م و پسر فامیل دور، این پنجمین بله برون بود که داشتم وسایلشو آماده میکردم!... ولی تو اون چهار تا، هیچ کدوم بعدش تو خونه ی عروس، دیگه اینستالیشن آرت نداشتیم!...
حالا فردا ازم خواستن همراه خونواده داماد منم برم تا پارچه و گل و حلقه و... رو اونجا روی یه میز بچینم!
...
نمیفهمم!
اصلن این بساط ها رو نمیفهمم!!!
گرچه که هرکی کمک بخواد، حتمن همراهیش میکنم. ولی همش با خودم میگم اگر میخواین زندگی کنین، خوب پاشید برید سر زندگی تون!... دیگه این نمایشها و ادا و اصول چیه آخه؟!!!...
دیگه کم کم فکر کنم یه نمایشنامه هم براش بنویسن و اجرا کنن!
بعد مثلن وقتی میرن دفتر بله برون بخرن، میگن پیس بله برون هم دارین؟!!... بعد طرف میپرسه احتمالن که با چه تمی؟... رمانتیک باشه؟ رسمی؟ سنتی؟ مدرن؟...
- ۹۵/۰۴/۲۵