پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-51-2

پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۹ ق.ظ

حالمو پرسید...
گفتم که زیاد رو به راه نیستم... کمی انگیزه هامو از دست دادم... دوباره احساس رکود میکنم و...
و شروع کرد به مثلن راهنمایی کردن و دلداری دادن... ولی یهو از یه جای حرف، ورق برگشت و از حال خودش گفت و مشکلاتش و... گفت و گفت و گفت...
و من کم کم احساس سنگینی زیاد کردم...
گرچه که دیگه در مورد خودم در سکوت رفتم و باهاش همراهی کردم...
آخرش خودشم انگار فهمید که با من چه کرد... گفت که دیگه به من زنگ نزن... من حالتو بدتر میکنم... از من آبی گرم نمیشه...
...
چقدر آدما کم حوصله شدن... چقدر شنونده نیستن... چقدر دنبال گوش میگردن فقط... چقدر نمیشه باهاشون حرف زد...
...
همیشه ی خدا آدمای دور و برم بهم اعتراض میکنن که چرا اینقدر کم حرفم... چرا تو دارم... چرا تو پیله ی خودمم... چرا درد دل نمیکنم... چرا...
بعد، هر وقت که دهنمو باز کردم که دو کلوم با یکی حرف بزنم... پوف... 

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی