پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-101

پنجشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ

به مامان گفتم از پولیش سن. گه راضی نیستم و میدونم طرف میگه ری کات کن.

مامان هم میگفت، باز مسخره بازیاتو شروع کردی و هی گیر میدی به خودتو...

آخر سر شرط بستیم سر درست کردن ناهار و شام...

خب...

شرطو باختم...

...

غذا هم درست کردم...

هر سه مون از صبح تا شب تو خونه بودیم.

خوش گذشت.

...

گنگ برا فردا صبح زود قرار صبحانه گذاشته در ارتفاعات شمال شرق...

بعد از کلی ابراز نفرت، به خاطر این رفتارهای فوتوشاپی ه سالم کله سحرشون، گفتم که براشون ساندویچ نون و پنیر درست میکنم... البته به شیوه خودم.

...

بعد از مدت ها میخوام برم پیششون...

...

دلخوری ها رو باید گفت...

باید گفت...

و من نادون اساسن خفه خون گرفته ام!

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی