پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-108

پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ب.ظ

آقای سنگی، دیروز باهام تماس گرفت و بهم پیشنهاد همکاری داد... گفت که داره یه مغازه جدید اجاره میکنه و میخواد مغازه ی فعلی شو بده دست من که تبدیلش کنم به کارگاه. هم سفارشای خودمو انجام بدم، هم کارهای اونو...

خب... از نظر حرفه ای خیلی خوب بود. تو یه پاساژ طلا. طبقه ی دوم. کنار کارگاه های دیگه... کلی امکان معرفی کردن خودمو داشتم...

ولی، با فضاش راحت نبودم.

زنگ زدم و با تدی بر، استاد جاینت کیوت سیبیلو م، قرار گذاشتم... قصدم این بود که ازش در زمینه ی حرفه ای مشورت بگیرم و بدونم که آدمهای فعال در این زمینه رو تو اون منطقه میشناسه؟ و اینکه چقدر امکان پیشرفت خواهم داشت و از نظر درآمدی پیش بینی ش چیه و... و اصلن نمیخواستم بهش بگم که فضای اونجا رو دوست ندارم و... فکر میکردم این خیلی شخصیه و اگه بخوام بحثو به این سمت ببرم، احتمالن تو روی من خواهد گفت که: این مسئله ی شماست و به من ارتباطی نداره و...

صبح تو آموزشگاه دیدمش. 

وقتی داستانو گفتم، اولین جملاتش اینا بود: ببینید خانم، اونجا یه فضای کارگاهی کاملن مردونه ست. نمیگم که نمیتونید برید اونجا، ولی بدونید که ممکنه یهو صدا داد و بیداد بشنوید. فحش بشنوید. بوی تریاک بیاد. یهو یه آقایی با حداقل پوشش از اونجا رد شه، ممکنه... از طرفی، خیلی امکان خوبیه.  فضای کاری خیلی خوبی داره. اونجا هم کس دیگه ای این کار شما رو انجام نمیده و نیازش کاملن احساس میشه... من اگه بودم، میرفتم، ولی من! برای شما میگم، نه!... به نظر من سلامت روان و آرامشتون مهم تره!

...

بعد از صحبت کردن باهاش، حالم خوب خوب بود!... اصلن کاری به محتوای بحث نداشتم... اینکه یکی اینجوری بهم توجه کرده بود، حالمو خوب کرده بود!... برای خودمم عجیب بود. اینکه میدیدم که چقدر پس ذهنم دلم این دیده شدنه رو به عنوان یه دختر، میخواسته... چقدر این لحن حمایتگرانه رو میخواسته!... شده بودم یه دختر بچه ی چهارده ساله انگار!... اونم، یه مرد سیبیلوی غیرتی!...

  • پری شان

نظرات (۱)

اون پاراگراف آخر...واقعا حس خوبی داره...این دیده شدن...گاهی آدم دلش می خواد واقعا توجهی بهش بشه...طبیعیه...هرکی بگه من همچین نیازی تو وجودم نیست دروغه :)
پاسخ:
اوهوم...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی