پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-128

چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۵۸ ق.ظ

دیشب خواب دیدم، پتو و بالشمو برداشتم و از خونه رفتم بیرون. خونه هه شبیه یه خونه تو ده بود. اصلن شبیه خونه ییلاقی بابابزرگم...

رفتم و یه جا روی زمین خوابیدم. روی خاک...

صبح که بیدار شدم همون جوری کجکی از رو بالش دیدم یه آدمهای سیاه پوشی یه کم بالاتر، میان و میرن و رو زمین چند لحظه میشینن یا نماز میخونن... زمین شیب داشت... من کمی پایین تر بودم... بعد نشستم و دقت کردم دیدم یه قبرستون ه... کنار یه قبرستون خوابیده بودم... 

  • پری شان

نظرات (۱)

ترسیدم...
خواب ترسناکی بود نه؟ :(

ایشالله که خیره...
پاسخ:
نه حریر...
ترسناک نبود...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی