پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-164

پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ
دوست جدی م طرفای ظهر بود که اومد...
چند روز پیشا بهش گفتم که اگه طرح هایی که میندازه رو فلز و اره میکنه رو نقشه کامپیوتری کنه خیلی تمیز تر در میاد.
بلافاصله رفت سی دی نرم افزاری که گفته بودم و خرید و حالا با لپ تاپ و برنامه ی نصب شده، اومده بود پیشم... 
تا عصری باهم کار کردیم... بعد از دو سال داشتم کار میکردم... و خدا رو شکر که یادم بود یه چیزایی... 
حالا دیگه بیچاره ست... مطمینم هی میخواد طراحی کنه و نقشه در بیاره!!!
...
یکی از اعضای گنگ، گفت که میخواد به مناسبت تولد یکی دیگه مارو شام مهمون کنه!...
اساسا روابط درون گنگی ه ما خیلی عجیبه!
و نتیجه این بود که ده تا دختر شلوغ سه تا میزو بهم چسبوندن و برا دو ساعت تموم رستوران رو گذاشته بودن رو سرشون!... بچه ها وقتی به هم میرسن، دیگه هیشکی رو نمیبینن!!! انگار میکنن دورشون یه دیواره و الان تو دنیا فقط خودشون ده دوازده نفر هستن!
خصوصا این دفعه که کلی هم داستان برا تعریف کردن داشتن... دیروز چهارتاشون پاشده بودن رفته بودن نمیدونم کجا، به قول خودشون نیچر ادونچر!... و یکی از بچه ها، سید، در کمال شگفتی تا زانو فرو رفته بود تو باتلاق و... اون طور که شاهدان تعریف میکردن، نزدیک بود گنگ بی سید بشه!...
...
خیلی خوبه که هستن... تک تک شون...
  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی