پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-165

جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ

یه مار زرد، که تا چشمم بهش افتاد، در جا خریدمش.. رنگ زرد درخشانش سحرم کرده بود... آوردم خونه، تو یه سبد نگهداریش میکردم... بعد کم کم بزرگ شد و شروع کرد به حرکت... به سختی در سبدو بسته بودم. زورش زیاد بود... میخواست حمله کنه... دیگه زورم نرسید، باز شد در سبد و اومد بیرون و پیچید دور گردن داداشه...

به سختی نجاتش دادم... داداشه رو رها کرد و اومد سمت من...

از خواب پریدم.

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی