پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-173

شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۱:۲۵ ق.ظ
از صبح فکرم درگیر بود. همش احساس میکردم باید کاری کنم... 
خشم زیادی داشتم.
شروع کردم به نوشتن... اولش فقط بد و بیراه بود... داشتم منفجر میشدم... 
بعد اما کمی آروم تر شدم و یه نامه نوشتم. خطاب به عموهام... همه ی حرفامو زدم... نامه ی خیلی طولانی ای شد. بعد هم براشون ارسال کردم.
به حرفام اعتقاد داشتم، چندین بار نامه رو مرور کردم تا مطمئن بشم همه ش درسته و حرفی نزده باشم که نتونم پاش وایسم.
...
الان احساس بهتری دارم.
فکر میکنم وقتی میبینی جایی داره بی عدالتی ای رخ میده مسئولی!
...
حرف زدن تو خونواده ی ما مرسوم نیست...
آدما فقط میریزن تو خودشون. مشکلاتشون رو با هم حل نمیکنن... و فقط روز به روز بیشتر در سکوت فرو میرن و عذاب میکشن...
...
کاری که کردم ساختار شکنی ه.
البته که خود من هم تو حرف زدن مشکل دارم. اما به هر حال دارم قدم قدم این رویه رو تغییر میدم.
و از این بابت احساس خوبی نسبت به خودم دارم.
  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی