33-261
چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ
نزدیک ظهر رسیدم آموزشگاه. مدیر گفت پنجشنبه مهندس میاد. دستگاهمو میتونم ببرم اونجا که با خودش ببره برا تعمیر.
با منشی حرف زدم و سراغ سیبیلو رو گرفتم... گفت که روز قبل اعزام اونجا بوده و... اوه اوه... میگفت قیافه ش با اون سیبیل نداشته ش خیلی بد بوده! خعیلی!... طفلی! :)))
امروز تایم بیشتری رو دز کنار همکاران اراذل گذروندم... انگار هم من کمی باهاشون کنار اومدم و هم اونا بیشتر رعایت میکنن.
امروز خیلی مودب تر بودن همشون.
بعد از ظهر هم آقای همکلاسی رسید و یه آمیت. رین خیلی خوشگل رو تراش داد. در مورد کاتش باهام مشورت کرد و من خیلی خوشحال شدم که پیشنهاد منو اجرا کرد!
پسر خوب و مودبیه... تا نزدیکای هشت شب آموزشگاه بودم...
تموم نشد...
دیگه همه چیو زرد میبینم انگار!
بس که این رنگ جلو چشمامه.
- ۹۵/۱۲/۱۸