پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

33-275-2

چهارشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ب.ظ

برف؟!... 

خب چرااااا!!!!...

ریست شده هوا انگار.

دادا و گلی سررررما خوردن!

مامان گفت نمونن خونه. افسرده میشن. پاشن بیان خونمون. 

هر کی یه گوشه افتاده. منم گلوم درد میکرد...

تایم خوابمم که کلا پشت و رو شده.

عصری مامان اینا میخواستن برن عید دیدنی. دیدم اگه نرم میمونه. هر کی یه سر شهر. نهایتا هم که باید برم.

به زور خودمو کشوندم. بعد از خوردن کلداکس عزیز دل، انگاری رو ابرا راه میرفتم!... ولی رفتم!

گلی و دادا هم مامان براشون سوپ درست کرد و موندن خونه.

شب که از عید دیدنی برگشتیم دادا همچنان افتاده بود رو تخت و تو اتاق تاریک و تب داشت. فک کردم اگه روحیه ش بهتر شه زودتر خوب میشه.

به زور با گلی بلندش کردیم و با بالش و پتوش بردیم خوابوندیم رو مبل جلو تلوزیون... با خودم گفتم بشینیم خندوانه ببینیم شاید حواسش پرت شه و بهتر شه!

گلی یه لگن آب سرد هم آورد و گذاشت رو زمین که دادا پاهاشو بذاره توش، بلکن تبش بیاد پایین.

...

خلاصه که همه تخت هامون پره... فعلا پذیرش بیمار جدید نداریم...

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی