33-296-2
قلمه شو از هنری که داشتم میگرفتم بهم گفت این گیاه من نر ه. این ماده هم داره که گل میده. گلای سفید تپل کوچیک... حالا این همینجوری هم زیباست...
اسمشو نمیدونست.
یک سال پیش بود حدودا.
گذاشتم ریشه داد و کاشتمش و خیلی خوب رشد کرد.
پیچ و تاب شاخه هاش دیوانه م میکرد.
امروز صبح تو یه صفحه ی اینستاگرامی بالاخره گلشو دیدم!! 😍😍😍😍
یه خوشه گل اندازه کف دست!
هیجان زده مسج دادم و از ادمین پرس و جو کردم و از اونجا به یه آدم دیگه که گلخونه دار بود معرفی شدم و...
خلاصه که بعد از ظهر بود که فهمیدم این گیاهه نر و ماده نداره و ظاهرا مدل نگهداری من بوده که به گل نرسوندتش!
الان ذوق دارم که هویا جان! رو به ثمر برسونم!!!
...
با مامان حرفم شد... داشتم نق میزدم که یهو پوکید...
گفت لایف استایلت مال کارتن خواب هاست... برو فقط خدا رو شکر کن که یه سقف بالاسرته هنوز...
گفت اصلا میدونی تو زندگیت داری چی کار میکنی؟!...گفت تنبلی و سر به هوا... و مسئولیت پذیر نیستی!!!...
گفت جوجه رو دیدی؟ تا یه وسیله رو ازش میگیری که نذاره دهنش سریع میره سراغ یه چیز دیگه؟!...
عین همونی!... یه بار تو زندگیت رو یه کار تمرکز کردی؟!...
تهش اینکه الان له شده افتادم رو تخت...
و این اندک انرژی م برای نوشتن یادداشت روزانه هم فقط از اون نور امید به گل دادن هویا جان تو دلم ه!!!...
- ۹۶/۰۱/۲۳