پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

36-108

دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۵۶ ق.ظ

کیسه وسایلشو برداشت و انداخت رو شونه ش و راه افتاد.

اما بعد از چند قدم وایساد و انگار بخواد یه موضوع مهمی رو بهم بگه، آهسته و شمرده گفت:

عمه! یه آدمایی هستن که آشغالا رو جمع میکنن و میریزن تو کیسه ی بزرگ، بعد اینجوری -دوباره کیسه رو انداخت رو دوشش- با خودشون میبرن.

و بعد راه افتاد و رفت.

 

عین یه پیرمرد دانا که بخواد بهت یه دریافت مهمی رو از زندگی بگه!

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی