پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

36-151

سه شنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۸، ۰۵:۵۶ ب.ظ

باباش با کوسن ها و ملحفه یه خونه طوری درست کرده بود و خودش نشسته بود تو خونه هه و جوجه مثلا در میزد و دونه دونه جونوراشو میفرستاد تو خونه.
داداشم یواشکی فیلم گرفته بود.

با صدای بم ، به قول خودش وشککناک، گفت:
منم منم! الفنتههه! درو باز کنید!
داداشم پرده رو زد کنار که: بفرمایید آقای الفنت!... 
و دوباره پرده رو کشید...

 

- سلام سلام! منم منم جیرااااف!
- بفرمایید آقای جیرف!

 

- باز کنین!... منم منم! پنترررر!
- بفرما پنتر!

 

صداشو بلند تر کرد:
- منممم! لااااایننننن!
- اوه! بفرمایین آقای لاین!

 

- تق تق! منم منم! اسپنت!
- اسپنت؟!!... اسپنت دیگه کیه؟!
با یه لحن طفلکی، سرشو انداخت پایین و یواش گفت: اسب دیگه!...
داداشم گفت: هورس منظورته؟!
- آره آره! هورس!...
و اسبشو فرستاد تو خونه.

 

بعد پرده رو زد کنار و خودش اومد سمت دوربین و گفت: من اومدددم!
- شما کی هستین؟!
- من آقای علی ام!

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی