36-151
باباش با کوسن ها و ملحفه یه خونه طوری درست کرده بود و خودش نشسته بود تو خونه هه و جوجه مثلا در میزد و دونه دونه جونوراشو میفرستاد تو خونه.
داداشم یواشکی فیلم گرفته بود.
با صدای بم ، به قول خودش وشککناک، گفت:
منم منم! الفنتههه! درو باز کنید!
داداشم پرده رو زد کنار که: بفرمایید آقای الفنت!...
و دوباره پرده رو کشید...
- سلام سلام! منم منم جیرااااف!
- بفرمایید آقای جیرف!
- باز کنین!... منم منم! پنترررر!
- بفرما پنتر!
صداشو بلند تر کرد:
- منممم! لااااایننننن!
- اوه! بفرمایین آقای لاین!
- تق تق! منم منم! اسپنت!
- اسپنت؟!!... اسپنت دیگه کیه؟!
با یه لحن طفلکی، سرشو انداخت پایین و یواش گفت: اسب دیگه!...
داداشم گفت: هورس منظورته؟!
- آره آره! هورس!...
و اسبشو فرستاد تو خونه.
بعد پرده رو زد کنار و خودش اومد سمت دوربین و گفت: من اومدددم!
- شما کی هستین؟!
- من آقای علی ام!
- ۹۸/۰۸/۲۸