پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

36-218

شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۵۱ ق.ظ

این یادداشتو ظهری نوشتم:

" از صبح داره برای خودش آواز میخونه... یعنی از صبح که نه، از نصف شب...
هی با یه لحن ناله طوری و آهنگی که آدمو یاد لالایی های پیرزن های روستایی میندازه میگه: ای مادرررر کجاییییی؟ چرا نمی آیییی...
منم تو دلم میگم: مادرت مهمون داره...
چند دقیقه پیش هم گفت: تو خاله شیرینو یادته؟!...
سر تکون دادم که: آره... و پرسیدم چطور؟
زیر لب گفت: هیچی... و رفت تو فکر...
و من دیگه بهش نگفتم خاله شیرین، مامان بزرگم بوده...
خاله نسرین فوت شد. دیروز. یعنی خواهری که بعد از مامانی ه. و مامانی هنوز نمیدونه... قراره تو قبر خانجان، مادرش، خاکش کنن. خانجان شهریور سالی که من به دنیا اومدم فوت شد.
حالا مامانی هی از نصف شب یا داره مادرشو صدا میکنه یا فکر خواهر بزرگشه که ده سال پیش فوت کرد...
چند دقیقه پیش هم وقتی جارو برقی رو خاموش کردم صداشو شنیدم که داشت یه آواز طوری میخوند با موضوع برادر...
راستش، ده سال پیش، خاله شیرین، یعنی مادربزرگ من، رو تو قبر برادرش که چهل سال پیشترش فوت شده بود خاک کردن...
خلاصه که من از صب که چشم باز کردم با اموات خانواده مونم... "

بقیه شو الان دارم مینویسم...
که ساعت نزدیک چهار صبحه و من تازه له و لورده رسیدم به تختم و مامانی رو تخت بیمارستانه...
اوهوم... حالش یهو بد شد...
رفت دستشویی و در اومد و داد زد: حالم بدهههه... نفسم در نمیااااد...
چند روزه سرما خورده و سرفه هاش ناجوره. دو شب قبلی تا صبح بیدار بود از سرفه. و گاهی نفسش تنگ میشد... ولی این دفعه خیلی بیقرار بود و رنگش سفید شده بود.
عمو رو صدا زدم. سریع اومد پایین. چند دقیقه ای از زمانمون با ماساژ دادن پشتش و آب دادن بهش و سعی در آروم کردنش تلف شد. ولی بعد با وجود اینکه عمو داشت سعی میکرد عادی سازی کنه و هی میگفت این کار هر  روزشه و مسئله حادی نیست، من به خودم اومدم و دیدم داره همه چی تموم میشه...و رفتم تو یه اتاق دیگه و شماره صد و پونزده رو گرفتم و بعد...
آمبولانس و بخش اورژانس و سی پی آر و نهایتا آی سی یو...

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی