پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

37-12

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۱۱ ب.ظ

 امروز سفارشم رسید.
یه ظرف جدید. که الان متوجه شدم که وقتی داشتم مدل سه بعدیشو رو کامپیوتر میساختم، اصلا تصوری از ابعاد واقعیش نداشتم...
تنهام. چون طبق معمول قهریم!
و خب ذوق و شوقم رو موقع مراسم آنباکسینگ با در و دیوار کارگاه سهیم شدم!
اونقدر بزرگ و سنگینه که به سختی جابجاش کردم. و این تازه ظرف خالیه... نمیدونم قیر گرفته شو دقیقا باید چه کنم...
کار قبلی ظرف تخته. و با این حال وزنش بعد از قیر شد پنجاه و پنج کیلو.
این کاسه طوری ه... شاید تیکه ی اصلیش بعد از قیر راحت به هفتاد و پنج کیلو برسه. پنج تیکه ست الان. که باید بعدا به هم جوش داده بشه.
فعلا که همکار مقهور (یعنی قهر کرده) گفته که من دیگه نیستم! کلا این ظرفه رو خودت باید روش کار کنی!... که با لایف استایل لاکپشتی خسته ی من، این یعنی تا آخر عمر!
ولی من امید به بهبود اوضاع دارم درهرحال! چون من تنهایی حتی تکونشم نمیتونم بدم!... 
اصلا شاید لازم شه برای حل این مشکل با آقای همساده روبرویی هم روابط مسالمت آمیز برقرار کنیم و هر موقع کمک خواستیم صداش بزنیم!!!
آخرین دیالوگم باهاش پارسال بود که مدیر ساختمون شده بود و ازم شماره خواست که تو گروه جلسات ساختمون ادد کنه و من بهش گفتم این چیزا مربوط به داداشمه! و اونم کلا رفت تو قیافه و دیگه باهام حرف نزد!

فک میکردم لحظات امروزم خیلی باشکوه تر باشه. یاد اون شب زمستونی دو سال پیش میفتم که ولیعصرو داشتیم پیاده میرفتیم پایین و حرف میزدیم و از رویاهای کاری مون میگفتیم. و من که با ذوق و شوق درباره این ظرفه حرف زده بودم... هعی...

  • پری شان

نظرات (۱)

  • رحیم فلاحتی
  • من دارم اون ظرف رو و کسی که با ضربات آرام روی اون کار می کنه رو تجسم می کنم . باید کار فوق العاده ای باشه :))

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی