پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

روز نوشت های شخصی

پریشان نوشت

ای روی دلارایت مجموعه ی زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۰۳
    40-3

38-65

چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۴:۳۸ ب.ظ

از صبح منتظریم...
جوجه گوشی رو داد دستم که شماره مادرشو بگیرم. بعد رفت تو اتاق و درو بست و باهاش حرف زد.
چند دقیقه بعد با لب و لوچه آویزون اومد و گفت نی‌نی هنوز نیومده... فک کنم خیلی داره تو دل مامانم بهش خوش میگذره... نشسته داره شیر میخوره و نمیخواد بیاد بیرون...
...
آره... ما وسط اشک و آه های هر روزه، وسط همه ی این اخبار مرگ، وسط این همه پیام تسلیتی هر روز داریم پشت تلفن به هم میگیم و میشنویم، نشستیم و چشم انتظاریم...
پناه بر خدا از این روزهای آخرالزمانی...
خدا نجاتمون بده...

  • پری شان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی